معنی داروی استنشاقی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

داروی جراح

داروی جراح. [ی ِ ج َرْ را] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) داروی بیهوشی. (غیاث).


داروی تفنگ

داروی تفنگ. [ی ِ ت ُ ف َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) باروت. رجوع به باروت شود.

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

داروی زخم

مرهم

مرهم

معادل ابجد

داروی استنشاقی

1143

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری